اقتصاد سیاسی ایران معاصر - دفتر سوم
امتیاز دهید
دفتر سوم: اقتصاد دولت مهرورز
وقتی داشتم دفتر دوم « اقتصادسیاسی ایران معاصر» را در کتابناک منتشر می کردم اشاره کردم که بعید نیست که دفتر سومی هم باشد. نخواستم وعده استوارتری بدهم چون می ترسیدم نتوانم از عهده برآیم و آن وقت از روی شما شرمنده بشوم. ولی حالا این شما و این دفتر سوم که مجموعه مقاله است درباره وجوهی از اقتصاد ایران در دوره آقای احمدی نژاد....
بیشتر
وقتی داشتم دفتر دوم « اقتصادسیاسی ایران معاصر» را در کتابناک منتشر می کردم اشاره کردم که بعید نیست که دفتر سومی هم باشد. نخواستم وعده استوارتری بدهم چون می ترسیدم نتوانم از عهده برآیم و آن وقت از روی شما شرمنده بشوم. ولی حالا این شما و این دفتر سوم که مجموعه مقاله است درباره وجوهی از اقتصاد ایران در دوره آقای احمدی نژاد....
آپلود شده توسط:
Ahmad Seyf
1390/04/16
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اقتصاد سیاسی ایران معاصر - دفتر سوم
بله، بدبختانه امروزه «اقتصاد سیاسی» یک قاره جدید است. این مساله فقط مختص ایران نیست. یادم هست وقتی کتاب «سرمایه» توماس پیکتی منتشر شد، دانشجویان و حتی صاحبنظران اروپایی در اینترنت مینوشتند که یک اتفاق بیسابقه در علم اقتصاد افتاده است! در حالی که بجز گردآوردن انبوه دادههای آماری ناظر بر نابرابری در جهان، نه تنها چیز تازه و بیسابقهای در این کتاب وجود ندارد بلکه روش و استدلالهایش مشخصاً واپسگرا و قهقرایی است. بماند که کسانی چون احمد سیف حتی زحمت گردآوری و تحلیل آن حجم از دادهها را هم به خود نمیدهند. این افراد بیشتر به دنبال نمونهها و وقایعی هستند که الگوهای ذهنیشان را ثابت میکنند!!
دوست عزیز، شاهدی برای «راه جدید» ایشان و دوستانش در تحلیل بیکاری، رکود، عملکرد سرمایه مالی و... نیاوردید و مجدداً اصرار کردید که اینها «تحلیل را از روساختها برداشتهاند». خب کل عرض بنده این بود که ایشان به چنین کاری نزدیک هم نشدهاند. صرفاً ژستش را گرفتهاند یا توهماش را به وجود میآورند. در نهایت با یک دور هجری قمری به اینجا میرسند که منشاء بحرانها و منشاء سیطره سرمایه مالی و باقی قضایا را باید در عوامل حادث یا ساختاری «روساخت» جست.
ببینید مارکس درباره سیسموندی چه میگوید: «سیسموندی برعکس ریکاردو نه تنها به وجود موانع تولید آگاهی دارد، بلکه نشان میدهد که چگونه خود سرمایه آنها را ایجاد میکند. اما او برآن است تا موانعی از بیرون و از طریق سنت، قانون و غیره در برابر موانع سرمایه قرار دهد. موانعی که البته ساختگی و بیرونی هستند و ناچار توسط سرمایه خرد و متلاشی میشوند» نتیجه آنکه امثال احمد سیف از 200 سال پیش هم عقبترند. زیرا هنوز به کشفیات سیسموندی هم نرسیدهاند.
درباره کتاب، «اقتصاد ایران زمین» نوشته ابراهیم رزاقی و «نگاهی به اقتصاد سیاسی ایران از دهه 1340 تا 1395» نوشته محمد رحمان زاده هروی و «ساختار و عملکرد بازار در بخش صنعت ایران» نوشته فرهاد خداداد کاشی، منابع منسجم و روشمندی هستند. گرچه بیعیب و نقص نیستند.[/quote]
بسیار بسیار متشکرم، هم بابت وقتی که گذاشتید و هم بابت منابعی که معرفی کردید. من کارهای آقای سیف را شاید از سر کمسوادی خودم تا حالا به عنوان تلاشی که معطوف به روساخت باشد ندیده بودم. نظری که شما دارید قطعا نظر مهمی است که اگر به اثبات برسد نقد مهمی بر کارهای احمد سیف و چه بسا بر جریانِ مطالعات نقد اقتصاد سیاسی در ایران باشد. ایدهی شما خواه با کتابهای آقای سیف همخوان باشد یا نباشد (و باید از این منظر آن کتابها را بخوانم)، راهنمای خوبی برای من است تا فرق بین سره و ناسره را بهتر متوجه بشوم.
بله، بدبختانه امروزه «اقتصاد سیاسی» یک قاره جدید است. این مساله فقط مختص ایران نیست. یادم هست وقتی کتاب «سرمایه» توماس پیکتی منتشر شد، دانشجویان و حتی صاحبنظران اروپایی در اینترنت مینوشتند که یک اتفاق بیسابقه در علم اقتصاد افتاده است! در حالی که بجز گردآوردن انبوه دادههای آماری ناظر بر نابرابری در جهان، نه تنها چیز تازه و بیسابقهای در این کتاب وجود ندارد بلکه روش و استدلالهایش مشخصاً واپسگرا و قهقرایی است. بماند که کسانی چون احمد سیف حتی زحمت گردآوری و تحلیل آن حجم از دادهها را هم به خود نمیدهند. این افراد بیشتر به دنبال نمونهها و وقایعی هستند که الگوهای ذهنیشان را ثابت میکنند!!
دوست عزیز، شاهدی برای «راه جدید» ایشان و دوستانش در تحلیل بیکاری، رکود، عملکرد سرمایه مالی و... نیاوردید و مجدداً اصرار کردید که اینها «تحلیل را از روساختها برداشتهاند». خب کل عرض بنده این بود که ایشان به چنین کاری نزدیک هم نشدهاند. صرفاً ژستش را گرفتهاند یا توهماش را به وجود میآورند. در نهایت با یک دور هجری قمری به اینجا میرسند که منشاء بحرانها و منشاء سیطره سرمایه مالی و باقی قضایا را باید در عوامل حادث یا ساختاری «روساخت» جست.
ببینید مارکس درباره سیسموندی چه میگوید: «سیسموندی برعکس ریکاردو نه تنها به وجود موانع تولید آگاهی دارد، بلکه نشان میدهد که چگونه خود سرمایه آنها را ایجاد میکند. اما او برآن است تا موانعی از بیرون و از طریق سنت، قانون و غیره در برابر موانع سرمایه قرار دهد. موانعی که البته ساختگی و بیرونی هستند و ناچار توسط سرمایه خرد و متلاشی میشوند» نتیجه آنکه امثال احمد سیف از 200 سال پیش هم عقبترند. زیرا هنوز به کشفیات سیسموندی هم نرسیدهاند.
درباره کتاب، «اقتصاد ایران زمین» نوشته ابراهیم رزاقی و «نگاهی به اقتصاد سیاسی ایران از دهه 1340 تا 1395» نوشته محمد رحمان زاده هروی و «ساختار و عملکرد بازار در بخش صنعت ایران» نوشته فرهاد خداداد کاشی، منابع منسجم و روشمندی هستند. گرچه بیعیب و نقص نیستند.
منظور شما را از «راه جدید» نفهمیدم. چه چیز این بهاصطلاح تحلیلها، جدید است؟ اگر ممکن است لطفاً بفرمایید در تحلیل ایشان و دوستانشان از واقعیتهایی چون: افزایش بیکاری، ورشکستگی صنایع، افزایش سهم و نقش «سرمایه مالی»، نحوه شکلگیری قیمتهای بازار، فرمهای خصوصیسازی، موانع رشد نیروهای مولده و ... چه چیز جدیدی وجود دارد؟
با ورود سرمایهداری به بالاترین مرحلهاش، فضای آغازین رقابت و دسترسی به «منابع تولید» دائماً تنگتر و خصمانهتر و بحرانزاتر شد، همانطور که مارکس پیشبینی کرده بود، رقابتها به انحصارها شکل دادند و انحصارها برای تحقق ارزش مازاد خود، رقابت سختی میان خود راه انداختند و سختترین و پستترین شرایط کار و زندگی را بر جوامع تحمیل کردند. نتیجتاً بخشی از بورژوازی که زخمخوردهی سرمایه انحصاری و سرمایه مالی بود، نوعی از «نقد اقتصاد سیاسی» را به وجود آورد که فقط در الفاظ و ژستهای روشنفکرانهاش شبیه نقد راستین است. جناب سیف و دوستانش در ردههای پایین این غائله هستند. غائلهای که صد سال است دارد تلاش میکند که منشاء بحرانهای سرمایهداری را در جایی بیرون از تولید سرمایهداری و عملکرد قانون ارزش معرفی کند. واقعاً نمیدانم اینکه کسی «تولید» و «واردات افسارگسیخته» را به عنوان دو ذات مستقل در برابر هم قرار بدهد و هیچ تلاشی برای قرار دادن آنها در یک سازمان تولیدی مشخص انجام ندهد، چه سخنی تازهتر از آگاهی عوام میتواند داشته باشد؟[/quote]
دوست عزیز متاسفانه تسلطی که شما بر اقتصاد و اقتصاد سیاسی دارید را من ندارم و به این نکته معترفم، ولی حداقل میتونم از موضع خودم دفاع کنم. تشکر من از آقای سیف از این بابت است که سطح تحلیل را به حوزهی اقتصاد سیاسی کشیده و تحلیل را از روساختها برداشته است. من حلقهی دیگری را نمیشناسم که دربارهی اقتصاد سیاسی ایران کار کنند و به جای اینکه دعوایشان بر سر قانون اساسی و اصل ولایت فقیه و مانند اینها باشد منازعه را به میدان اقتصاد برده باشند. البته این بدان معنا نیست که اقتصاددانان سیاسی ایران مردهاند و جز گروه «نقد اقتصاد سیاسی» کسی نمانده است، ولی میشود رساله یا کتابی را دربارهی اقتصاد سیاسی بعد از انقلاب یا اقتصاد سیاسی دولتهای مختلف پس از سال ۵۷ به من معرفی کنید؟ (این را جدی میگویم چون واقعا به این منابع احتیاج دارم.) اگر هم نویسندهای باشد یا کتابی باشد بعید میدانم جزوی از یک سلسلهی منسجم باشد، ولی کار آقای سیف و «نقد اقتصاد سیاسی»، رصد پیوستهی اقتصاد سیاسی ایران و کاربست نظریات غربی بر دادههای داخلی است. شما ممکن است با نحوهی تحلیل ایشان موافق نباشید ولی مسالهی من اینست: چهقدر خوب که کسی پیدا شده تا وضعیت ما را با «راه جدید» اقتصاد سیاسی تحلیل کند. و در آخر باید بگویم از آنجا که شما به این حوزه مسلطتر هستید نقد شما بر «نقد اقتصاد سیاسی» را در گوشهی ذهن خودم حفظ میکنم.
منظور شما را از «راه جدید» نفهمیدم. چه چیز این بهاصطلاح تحلیلها، جدید است؟ اگر ممکن است لطفاً بفرمایید در تحلیل ایشان و دوستانشان از واقعیتهایی چون: افزایش بیکاری، ورشکستگی صنایع، افزایش سهم و نقش «سرمایه مالی»، نحوه شکلگیری قیمتهای بازار، فرمهای خصوصیسازی، موانع رشد نیروهای مولده و ... چه چیز جدیدی وجود دارد؟
با ورود سرمایهداری به بالاترین مرحلهاش، فضای آغازین رقابت و دسترسی به «منابع تولید» دائماً تنگتر و خصمانهتر و بحرانزاتر شد، همانطور که مارکس پیشبینی کرده بود، رقابتها به انحصارها شکل دادند و انحصارها برای تحقق ارزش مازاد خود، رقابت سختی میان خود راه انداختند و سختترین و پستترین شرایط کار و زندگی را بر جوامع تحمیل کردند. نتیجتاً بخشی از بورژوازی که زخمخوردهی سرمایه انحصاری و سرمایه مالی بود، نوعی از «نقد اقتصاد سیاسی» را به وجود آورد که فقط در الفاظ و ژستهای روشنفکرانهاش شبیه نقد راستین است. جناب سیف و دوستانش در ردههای پایین این غائله هستند. غائلهای که صد سال است دارد تلاش میکند که منشاء بحرانهای سرمایهداری را در جایی بیرون از تولید سرمایهداری و عملکرد قانون ارزش معرفی کند. واقعاً نمیدانم اینکه کسی «تولید» و «واردات افسارگسیخته» را به عنوان دو ذات مستقل در برابر هم قرار بدهد و هیچ تلاشی برای قرار دادن آنها در یک سازمان تولیدی مشخص انجام ندهد، چه سخنی تازهتر از آگاهی عوام میتواند داشته باشد؟
من همیشه پیگیر نوشته های شما هستم...
از اینکه دیدم دفتر سومی درباره وجوه اقتصادی ایران در این دوره..... را منتشر کردید بسیار
خوشحال شدم.
این کتاب را با اجازه شما من پرینت گرفتم و در هر لحظه ای آن را می خوانم.
از شما به خاطرآن که سایت کتابناک و ایرانیان را ارج می نهید سپاسگذاری می کنم
پیروز و سربلند باشید
با سپاس
مجید گرشاسبی
سردبیر نشریه آنلاین کتابناک
http://ketabnak.com/blog/?postid=28